ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..
درباره من
زیبایی چشمان تو ...بی تاب می کند مرا...
رها می شوم در کهکشان خیال
و غرق می شوم در حجم بیکران بودنت
عزیز، عشق آسمانی ام
من در زمین بودم...
شاید کمی تنها .. کمی هم خسته
نوری بر من تابید
از آسمان بود و از انتهای عالم
از جاییکه زیبایی چشمان تو می خندید!
چیزی چون جوانه ای از عشق در من رویید
عجین شد با خاک قلبم
گل کرد... شد مهر .. شد شور... شد شبیه زنده بودن
با تو... میلادی دوباره دارم
و با تو ... حرف جدیدی از زندگانی خواهم گفت
همراهم باش... تا همیشه ... تا انتها ... تا خود آسمان
<<ممنون که من رو میخونید >>
ادامه...
نمی دونم چرا چند وقته این ماجرای آدم و حوا و سیب مد شده...اما حالا که مدشده منم یه شعر مینویسم و یه حالی به وبلاگت میدم...
با من حرف بزن مثل یک پیراهن نارنجی با روز مثل وقتی که ابر صرف شستن یک سنگ می کند . مثل وقتی که صرف ِ همین شعر می شود با من حرف بزن مثل یک بازی در وسط تابستان و به چیزی فکر نکن می دانم زمین گرد است و جاذبه در پای درختان سیب بیش تر است...
شاید روزی بیایی که دیگر نیستم! پام نمیکشه برم نمیدونم چرا ؟ امروز باید برم اندسکوپی و به احتمال زیاد عمل! اگه دیدی ج نمی دم باید بهار رو برا همیشه فراموشش کنی . خیلی دوستت دارم برات ارزش زیادی قایل بودم . یه چیزی بیشتر از دوستی . هر جا هستی بدون برات ارزوی خوشی دارم . همیشه خوش و شاد کام باشی. خوبی که نداشتم اما تو به خوبیات منو ببخش و حلالم کن .ازاد باش و ازاده زندگی کن. شریعتی میگه من دیگر از این نوشته ها لذت نمی برم . حیف است نان مردم بخوریم و از دل خود بگوییم . پس سعی کن یه کمی بیشتر با نگاه بازتر به مسایل اجتماعی مون نگاه کنیم. حتی از هر خونه یه صدای اه در بیاد ببین چقد اه میشه . تبدیل به صدای بلند برا زندگی تو یه مملکت ازاد.
نمی دونم چرا چند وقته این ماجرای آدم و حوا و سیب مد شده...اما حالا که مدشده منم یه شعر مینویسم و یه حالی به وبلاگت میدم...
با من حرف بزن
مثل یک پیراهن نارنجی با روز
مثل وقتی که ابر
صرف شستن یک سنگ می کند .
مثل وقتی که صرف ِ همین شعر می شود
با من حرف بزن
مثل یک بازی در وسط تابستان
و به چیزی فکر نکن
می دانم
زمین گرد است
و جاذبه
در پای درختان سیب بیش تر است...
به یاد "شادروان رضا بروسان" عزیز
سلام
تو را در ناپیدا هایت دوست دارم تورا همانند سیب سرخ دوست دارم
مطلب خوبی بود
لایک داره به خدا
مـــمنون قـــشنگ بـــود.
!
قشنگ می نویسی .
بازم سر می زنم .مرسی
ای ول قشنگه
اما قشنگتر این متن کناری که وا3 معرفی وبلاگت گذاشتی خیلی با احساس تره
دیگر دنبال من نگرد
من مرده ام ، همان لحظه بستن پلکت به هنگام شنیدن دوستت دارم من ، من مردم
خیلی قشنگ بود...
خیلی زیبا بود
سلام
صبحت شیرین بخیر
اومدم صبحم را با یادت شیرینتر کنم
و بگم د و س ت ت د ا ر م[قلب]
شاید روزی بیایی که دیگر نیستم! پام نمیکشه برم نمیدونم چرا ؟ امروز باید برم اندسکوپی و به احتمال زیاد عمل! اگه دیدی ج نمی دم باید بهار رو برا همیشه فراموشش کنی . خیلی دوستت دارم
برات ارزش زیادی قایل بودم . یه چیزی بیشتر از دوستی . هر جا هستی بدون برات ارزوی خوشی دارم . همیشه خوش و شاد کام باشی. خوبی که نداشتم اما تو به خوبیات منو ببخش و حلالم کن .ازاد باش و ازاده زندگی کن. شریعتی میگه من دیگر از این نوشته ها لذت نمی برم . حیف است نان مردم بخوریم و از دل خود بگوییم
. پس سعی کن یه کمی بیشتر با نگاه بازتر به مسایل اجتماعی مون نگاه کنیم. حتی از هر خونه یه صدای اه در بیاد ببین چقد اه میشه . تبدیل به صدای بلند برا زندگی تو یه مملکت ازاد.