یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..

یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..

غفلت..

همه جا در تسخیر تاریکی است...

همه درخوابی عمیق غوطه ورند...

پایان زندگی اینجاست !


حتی دلهای پاک از هراس این دیو سیاه، امان میخواهند...

گمان میکنم تاریکی مطلق است !!


چیزی به صبح نمانده است

شرافت را به تلی خاکستر نفروشیم


که هیچ...


مگر مردانگی را چه می شود؟

مگر صداقت راعشق را چه می شود


اینجا خاموشی" عشق" است که بیداد میکند..

گویا "هوس" رابرای آن قالبی است..


که هیچ...


کاش قلبها همدگر را می فهمیدن..

ای کاش این صبح ،صبح صادق بود...



نظرات 23 + ارسال نظر
زینت 20 بهمن 1390 ساعت 13:19 http://narmtarazkhial.blogfa.com

ما که بی دعوت میایم...به پرویی نذارین...به با وفایی بذارین...شما که همینطوریش نمیاین...ببینم با دعوت میاین یا

نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!

آپ نکردم ولی یه سرنبایدبزنید به ما....عجب دنیای لا مروتیه ها!!!
قدیما می گفتن هردیدی یه بازدیدی داره...نه که فکر کنی واسه آمار وبم می گم نه به مرگم.....



















ببخشید سلام یادم رفت.

منزل خودتونه ...

تشریف بیارید.........................................................

الفت 23 بهمن 1390 ساعت 16:44

همه جا دربنداست کاش فهمیدن نبود

نغمه 1 اسفند 1390 ساعت 21:48

عالییییییییی.....مرسی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد