یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..

یه سیب

ورق بزن مـــــرا، سطر به سطر از بَرم کُـــن این "مـن" هیچـگاه نُسخـه دوم نـــدارد..

چشم هایت...

چَشــم هایتــ را باز کن!


می خواهم که غرق شوم در وسعت بیکران نگاهتــ...


آنجا که هیچ عابری قدم نگذاشته استــ

و رد پای قاصدکی هم نخواهد بود...


من می خواهم که در" نی نی" چَشم هایتـــ
بی تاب شوم

بمیرم


مرا دفن کن در خویش و بر سر مزارم بنویس :

کشته برق نگاهی شُد!


چَشم هایت را ببند!


آرامگاه من آنجاستــــــ.....

+منظورم از  نی نی همون مردمک چشمه .....

نظرات 18 + ارسال نظر
شیما حسینی مقدم 1 بهمن 1390 ساعت 11:00

خیلی قشنگه واقعا لذت بردم مخصوصا از چشم هایت را ببند آرامگاه من آنجاست.مرررررررررررررررررررسیییییی

دیوانه تو 1 بهمن 1390 ساعت 17:10

من ارامگاه دارم . برای قلبم . برای عشقم کاری کن. ارامگه من حتی فکر کردن به لحظه ای با تو بودن است. دوستت دارم. گل بهاری من.شاید انتظار دیدنت مرا بکشد قبل از امدنت!!!!!!!!

fleur 1 بهمن 1390 ساعت 19:36

رها کن گنجشک بی قرار چشم هایت را

من

راه نگاه تو را می گیرم و

آسمان می شوم...

دنیا 5 بهمن 1390 ساعت 15:34

آفرین با ایلامی غیور...آفررررررررررررین ..دست خوش

نغمه 11 بهمن 1390 ساعت 21:09

شب از جایی شروع می شه که تو چشمات رو می بندی....عالیییییی

نغمه 11 بهمن 1390 ساعت 21:10

شاید روزی خورشید بتابد، چشمهایت را ببند

نغمه 11 بهمن 1390 ساعت 21:11

یکنفر در هـمین نزدیکــی ها

چــیزی

به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
...
خیالـــت راحت باشد

آرام چشمهایت را ببــند

یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است

یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا

تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد ..!

kajol 12 بهمن 1390 ساعت 20:27

دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهت
ورنه دیگر به چه کار آیم من
بی تو ؟ چون مرده چشم سیهت

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد