ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
وسطــ "حـــال"
آخــــر "حـــال"
روی هـــــــــم رفته !؟!!
من و تو
تنیده به هم
"یکی" می شویــــــــــم...
شکاف را با شکاف پر نکنید.
نه بابا؟!!!
ایول علی آقا،حال کردم از این شعر زیبا...
چه کسی می خواهد که من و تو
" ما " نشویم.
خانه اش ویران باد
دمت گرم علی اقا حال کردم اساسی
دروددوست من...
میشه گفت هرکسی ازظن خودشادیارمن....چون نوشته ت به اندازه کافی پهلوداره که بشته براش چندتامعنی متصوربود....بستگی داره به حس وحال مخاطب!ولی نتیجه باهرفکری،همان درهم تنیده شدن وسط حال یاچه فرق داردآخرحال است....ازچندسویه بودنش خوشم اومدعلی....خیلی.احتیاجی به دستکاری نداره چون باهمین چینش شاعرانه تره.سپاس.شادزی ومهرافزون
روی هم رفته!؟!؟.من و تو تنیده به هم یکی میشویبم....


خوب بود خوشمان آمد
مرسی روناس عزیز..
خیلی احساسی بود ممنون
خیلی هم زیبا بود
درود دوست عزیز..
سلام
گاهی کلام
در وصف واقعیتِ ما کم می آورد
ناچــار
ایـن سـه نقـطـه ...
و دیگر هیچ !
..بسیار عالی
سپاس ری را جان..
یکی شدن رو خوب اومدی
...ممنون خیلی قشنگ بود.

.
ممنون زهرای عزیز..